اینو تو دفتر یکی از همکلاسیهام خوندم
....................................................................
شكنجه شدن برايم چه اهميتي دارد
اگر عشق ورزيدن به تو درد و شكنجه است
يا اگر تو در عشقمان تقلب مي كني
آنچه اهميت دارد شبهايي است
كه به تو ختم مي شود، اگر چه تو در مقابل روحم را آزار ميدهي
زنده بودن من چه اهميت دارد و زندگي به چه دردي مي خورد
اگر از آغوش گرمت به دور باشم؟
مهمترين چيز فرونشاندن عطش عشق من
نسبت به تو و در آغوش گرفتن توست
كه تنها چشمه زلال وجود تو اين عطش را فرو مي نشاند
بدون تو هيچ چيز برايم ارزشي ندارد
و به همين دليل است كه در همه حال متعلق به تو هستم
برده و آقاي تو ...
چيزهايي از عشق
چيزهايي از زندگي
توعقابي در زندگي من هستي
و من هم غزالي زخمي در چنگال توأم
چيزهايي از بدن تو
و چيزهايي از پوست تو هستند
كه مرا چون قايق كاغذي با خود
به سوي امواج زندگي مي برند
چيزهايي از عشق
چيزهايي از زندگي
تو خود درد و رنج را برايم به ارمغان مي آوري
و خود هم بر روي زخم هايم مرهم مي نهي
چيزهايي از تن تو
چيزهايي از صداي تو
قلب پوچ و بي معناي تو را در دشت و صحرا فرياد مي زنند
يك يا هزار بار ديگر در انتظار تو بودن چه اهميتي برايم دارد
زيرا تو بالاخره مرا در خودت غرق خواهي كرد
آنچه اهميت دارد نگاه كردن به تو در آرامش و سكوت است
و دانستن اينكه شايد بتوان بدون داشتن جسمت تو را در زندگي خود داشته باشم
چيزهايي از عشق
چيزهايي از زندگي